گل گندم
می روی شاد و،دریغ و نمی دانی هیچ بعد این فاصله ها _کمر صبر مرا می شکند خیر در پیش و سفر بی تشویش توشه راهت گل مریم _سبدی نورانی من چه می دانستم سر رفتن داری من چه میدانستم سر بیگانگیت در پیش است ای مسافر: من کدامین سخنم بوی دلتنگی داشت یا کدامین شعرم قامت ترد ترا در سحر گاه شکفتن نستود؟ در سحرگاه صداقت نسرود؟ ای مسافر _سفرت بی تشویش... دفتر شعر تو _پر موسیقی و نگاهت جاوید و تمامیت شعرم امروز _چاوش کوچ توباد. ای مسافر که به دشت دل تو شوق رفتن پر زد . نام من یادت باد شعر من _بدرقه راهت باد
Power By:
LoxBlog.Com |